دوستت دارم ها! - :: قاب شیشه ای ::

[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]

مطالب زیر توسط      نوشته شده است!

دوستت دارم ها! شنبه 83 مهر 25  9:51 صبح

هرگز نیندیشید

که آیا با هم بودن درست است یا نه!

تنها بخواهید که با هم باشید

همین کافی است

آسان به نظر میرسد

نمیخواهید امتحان کنید؟

 

(پاول ویلیامز)

تو را دوست دارم

نه فقط به خاطر آنچه که هستی

بلکه بخاطر آنچه که هستم

وقتی که با تو هستم!

دوستت دارم بخاطر بخشی از وجودم

که تو با عشقت پروراندی

بدون تماس                     بدون حرف                  بدون نشانه

تنها با حضورت                 یا این که بودی                 خودت بودی

و این معنای راستین عشق است!

 

(روی کرافت)

زمان به تو هیچ نخواهد گفت ولی من گفتم

زمان فقط بهایی را میشناسد که باید بپردازیم

اما من اگر میتوانستم خیلی چیزها را به تو میگفتم

زمانی که دلقکها کفش به پا میکنند

کاش میتوانستم گریه کنیم

زمانی که نوازندگان مینوازند

چه خوب بود اگر میتوانستم تلو تلو بخوریم

زمان به تو هیچ نخواهد گفت ولی من گفتم

برای پیشگویی بخت و اقبالی نیست

چون من تو را بیشتر از آن دوست دارم

که بتوانم بیان کنم اگر میتوانستم بگویم تو میفهمیدی!

بادهایی که میوزند باید از جایی آمده باشند

برای پوسیدن برگها باید دلیلی وجود داشته باشد

زمان به تو هیچ نخواهد گفت ولی من گفتم

شاید گلهای سرخ به راستی میخواهند که برویند

رویا مصر است که باقی میماند

اگر میتوانستم به تو بگویم خیلی چیزها را میگفتم

فکر کن شیرها همه از جای خود بلند شوند و بروند

و تمام جویبارها و سربازها بگریزند

آیا زمان به تو چیزی خواهد گفت؟

من به تو گفتم اما اگر میتوانستم با تو حرف بزنم

چیزهای بیشتری میگفتم.          

(دبلیو.اچ.آدن)

 

 


موضوعات یادداشت ()

یکشنبه 04 مرداد 5

فهرست

[خـانه]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

موضوعات وبلاگ

ــاهـو

لوگوی خودم

دوستت دارم ها! - :: قاب شیشه ای ::

جستجوی وبلاگ من

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان

لینک دوستان

آوای آشنا

صدای خودم

اشتراک

 

آرشیو

طراح قالب

www.parsiblog.com

تعداد   273558   بازدید